چرا باید اموال ایران را آزاد کنند؟(2)
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدینارٍ لا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَیْهِ قائِماً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَیْسَ عَلَیْنا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبیلٌ وَ یَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (75)آل عمران
و در میان اهل کتاب، کسانى هستند که اگر ثروت زیادى به رسم امانت به آنها بسپارى، به تو باز مىگردانند؛ و کسانى هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپارى، به تو باز نمىگردانند؛ مگر تا زمانى که بالاى سر آنها ایستاده(و بر آنها مسلّط) باشى! این بخاطر آن است که مىگویند: «ما در برابر امّیّین[ غیر یهود]، مسئول نیستیم.» و بر خدا دروغ مىبندند؛ در حالى که مىدانند(این سخن دروغ است).
خب! نیاز به توضیح زیادی نیست؛ آیه درباره اهل کتاب است که خود را تافته جدابافته از سایر مردم می دانستند. این که انسان غربی خود را بالاتر از سایر مردم جهان می داند شکّی نیست ((آرى یهودیان اینطور معتقد بودند- هم چنان که امروز هم همین عقیده را دارند- که تافتهاى جدا بافتهاند...))[1]
علامّه طباطبایی در ادامه تفسیر این آیه می فرمایند:
((سیادت و تقدّم بر دیگران هم خاصّ ایشان است و از این اعتقاد باطل نتیجهها و بر این پایه سست دیوارها چیدند و مثلاً غیر اسرائیلى را محکوم کردند به اینکه باید حقوقى را که خدا فقط براى آنان تشریع کرده، رعایت کنند، ایشان ربا بخورند و دیگران ربا بدهند و کمترین اعتراضى هم نکنند، مال مردم را بخورند و صاحبان مال چیزى نگویند، حقوق مردم را پایمال کنند و کسى حق حرف زدن نداشته باشد، براى اینکه تنها اهل کتاب ایشانند و دیگران امّی و بىسواد، پس اگر خوردن مال مردم حرام است براى غیرِ اسرائیلى است که نمىتواند مال اسرائیلى را بخورد و همچنین براى اسرائیلى تنها خوردن مال اسرائیلى دیگر و پایمال کردن حقوق اسرائیلى دیگر حرام است، اما مال غیر اسرائیلى و حقوقش بر اسرائیلى مباح است.))[2]
این هم اعتقاد دیرینه ی حکّام کنونی جهان که تنها اموال یهودیان دارای ارزش است ولی اموال سایر ملل و امّت ها دارای ارزش نیست! پس آن ها (طبق اعتقاد خودشان) باید هرگونه اموالی را که میتوانند از سایر ملّت ها غارت کنند، غارت و چپاول کنند.
ما نباید از گرگ، غیر گرگ بودن انتظاری داشته باشیم امّا من بیشتر با آن قسمت آیه کار دارم که فرمود: إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَیْهِ قائِماً:
((یعنى مگر آنکه ایستادنت بر بالاى سر او ادامه پیدا کند (تا امانتَت را پس بگیرى) و منظور از بکار بردن کلمه" ایستادن" در اینجا، رساندن معناى اصرار و عجله نمودن است، چون وقتى طلبکار براى گرفتن امانت خود بالاى سر امین بایستد و هیچ ننشیند، خود دلیل بر این است که براى گرفتن امانتش، هم اصرار دارد و هم عجله.))[3]
خب تا اینجا دو نکته مشخص شد که ما اگر اصرار و عجله در کار مان و باز پس گیری حقوق نداشته باشیم نمی توانیم حقوق خود را استیفا کنیم(پرونده هسته ای ما 11 سال به طول انجامیده! معنای عجلهو اصرار را می بینید! هم چنین مذاکرات جاری نیز.)
امّا این قسمت از آیه به نکته ی دیگری نیز اشاره دارد:
((نشان مىدهد آن گروهى که خود را در تصرّف و غصب اموال دیگران مجاز و ماذون مىدانستند هیچ منطقى جز منطق زور، و سلطه را پذیرا نیستند، و نمونه آن را به طور گسترده در دنیاى امروز در صهیونیستها مشاهده مىکنیم، آرى این گروه از یهود چنان هستند که در پرداخت حقوق دیگران هیچ اصلى را جز اصل قدرت به رسمیت نمىشناسند، تصویب نامههاى جهانى، افکار عمومى مردم دنیا، و مفاهیمى از قبیل حق و عدالت براى آنها معنى ندارد و این در حقیقت از مسائل جالبى است که در قرآن مجید در آیه فوق پیشگویى شده، و به همین دلیل مسلمانان براى استیفاى حقوق خود از آنان هیچ راهى جز کسب قدرت ندارند.))[4]
عَلَیْهِ قائِماً به همین معناست که اگر شما قدرت نداشته باشی، نمی توانی حقوق خود را استیفا کنی. آن ها اصلاً حقی برای شما قائل نیستند، (و این را به عنوان یک اعتقاد دینی قبول دارند همانظور که حرف راسل را که در یادداشت گذشته نقل کردیم.) پس آن ها نباید اموال ما را آزاد کنند و تنها راه رسیدن ما به حقوق خود داشتن قدرت زیاد است نه مذاکره چون در مذاکره شما باید در مقابل تهدید های طرف مقابل تهدیدی داشته باشی یا اینکه امتیازی بدهی(مانند فروختن غنی سازی 20درصد در مقابل 4.2میلیارد دلار ). این که راه حل این موضوع چیست را ان شاء الله در یادداشت هایی تحت عنوان چرا باید بمب اتم(!) داشته باشیم می آوریم.