شب آخر
دو بیتو یا علی!
هر آن چه رنگِ تعلق مباد بر بَدَنم...مَباد، جامه مَبادا کفن مَبادا سر...
ابن مرجانه روز اول حکومت بر کوفه: (احساس میکنم این مشکل جز با شدّت عمل از میان نخواهد رفت، بدانید که من بیگناه را به جای گناهکار و مردم حاضر را به جای افراد غائِب کیفر خواهم کرد و شما را بر جای خود خواهم نشاند!) تهدید کردن از ابتدای تاریخ یکی از راهکار های مبارزه با حس جوانمردی و آزادگی مردم بوده است؛ به طوری که قرآن نیز همین مسئله را درباره فرعون یادآور می شود: إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْض.. یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیی نِساءَهُمْ (قصص4)فرعون در زمین برتری جویی میکرد وطائفه ای را ضعیف قرار داده بود و پسرانشان را سر میبرید و زنان را نیز به اسارت میبرد. این حربه باعث ایجاد رُعب و وحشت درمیان مردم میشود و فکر قیام را از آنان میگیرد. خطر این عمل در اینست که فکر مردم را راکد کند و نمیتوانند به تغییر یا ایستادگی و مقاومت فکر کنند. ابن مرجانه بدون هیچ درنگی قاصد امام به مردم بصره را به قتل رساند و رفتار مشابه وی با هانی بن عروة و مسلم بن عقیل نیز برای همین امر است که مردم فکر حرکت را از سر خود بیرون کنند...به نخل آویختن میثم تمار نیز برای همین بود...ایجاد رعب و وحشت تنها در مردمی اثر میکند که هنوز حبّ دنیا و دنیا دوستی داشته باشند که اگر مردمی این مسئله را برای خود حلّ کردند و وابستگی به دنیا و آنچه در آن است نداشتند این مردم منتظران واقعی میشوند...چون راه قیام سرباز میخواهد. سرباز یعنی کسی که مهترین امر(سرش) برایش بازی است و در راه هدف برایش ارزشی ندارد..بله حکومت علوی سر باز می خواهد نه سر بار.
بنازم امّ وهب را به پاره ی تن گفت...برو به معرکه با سر ولی میا با سر
نقطه سر خط...