غربزدگی(3)-آزادی زنان
آزادی زنان(خیل مصرف کنندگان ماتیک غرب!):
من حرفی ندارم ! فقط بخونید:
از واجبات غربزدگی یا از مستلزمات آن، آزادی دادن به زنان است. ظاهرا لابد احساس کرده بودیم که به قدرتِ کار این 50 درصد نیروی انسانی مملکت نیازمندیم که گفتیم آب و جارو کنند و راه بندان ها را بردارند تا قافله نسوان برسد! اما چه جور این کار را کردیم؟ به زن تنها اجازه ی تظاهر در اجتماع را داده ایم؛ فقط تظاهر، یعنی خودنمایی، یعنی زن را که حافظ سنت و خانواده و نسل و خون است را به ولنگاری کشیده ایم، به کوچه آورده ایم و به خود نمایی بی بند و باری واداشته ایم. که سر و رو را صفا بدهد و هر روز ریخت یک مد تازه را به خود ببندد و وِل بگردد. ما در کار آزادی صوری زنان، سال های سال پس از این هیچ هدفی جز افزودن به خیل مصرف کنندگان پودر و ماتیک محصول غرب؛ نداریم. البته این سخن از شهر هاست سخن از رهبری مملکت است که زن را در آن راه نیست و گرنه در ایل و در ده زن قرن های قرن است که بار اصلی زندگی را بر دوش دارد.(غرب زدگی ص56)
خب خودتون میدونید اینجا چی میشه گفت فقط دوتا نکته:
1. به کجا چنین شتابان داریم میریم؟
2.خدا پدر اونیو بیامرزه که زنارو از کر خونه آورد بیرون که کار کنن برای غریبه بعد سودشو یکی دیگه ببره بعد واسه همون کارایی که میکردن وسیله بخرن بعدش دوباره سودشو و بعدش...